کد مطلب:154210 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:170

امام سجاد و سر ابن زیاد
پس از آن كه ابراهیم بن مالك اشتر سر ابن زیاد را برای مختار فرستاد، مختار نیز


سر ابن زیاد و سر حصین بن نمیر و شرحبیل و سر عده ای از فرماندهان شام را با سی هزار دینار برای محمد بن حنفیه فرستاد و این نامه را نیز با سرها فرستاد:

همان جمعی از یاران و شیعیان شما را به سوی دشمن شما عبیدالله بن زیاد گسیل داشتم تا انتقام خون برادرت حسین علیه السلام را بستاند، ایشان با خشم بر دشمنان و تأثر و تأسف فراوان بر مظلومیت آنجناب از شهر و وطن خود خارج شدند نزدیك نصیبین با آنها رو به رو شدند و خدای بزرگ آن ها را مغلوب ساخت و با دست دوستانش دمار از روزگارشان برگرفت، خدا را شكر می كنم كه انتقام خون شما را گرفت و ستمكاران را در دشت و صحرا و دریا هلاك نمود، و به این وسیله در دهای دل مؤمنان را شفا بخشید و خشمشان را فرونشانید.

نامه ها و سرها را پیش محمد بن حنفیه بردند، چون چشم محمد بر سر ابن زیاد افتاد به سجده رفت و خدا را شكر كرد و برای مختار دعا فرمود: خدا او را بهترین پاداش عطا فرماید كه انتقام خون ما را گرفت و به این جهت او را بر تمام فرزندان عبدالمطلب حقی است واجب، خدایا این خدمت را از ابراهیم اشتر، بپذیر و او را بر دشمنان نصرت ده و بهرچه كه رضا و خوشنودی تو در آن است او را موفق بدار.

و در دنیا و آخرت از او بگذر و او را بیامرز؟

سپس محمد بن حنفیه سرها را خدمت امام زین العابدین (ع) فرستاد، در وقتی سرها را نزد امام بردند كه حضرت مشغول تناول غذا بود، امام سجده شكر بجا آورد و آنگاه فرمود: خدا را شكر می كنم كه انتقام خون مرا گرفت، خداوند به مختار پاداش نیكی بده كه چون مرا بر ابن زیاد وارد كردند مشغول غذا بود و سر پدرم را در پیش رویش گذاشته بود، در آنجا از خدا خواستم كه مرا نمی راند تا آن كه سر ابن زیاد را در كنار سفره ام به بینم خدا را حمد می كنم كه دعایم را مستجاب گردانید.

محمد حنفیه پولهائی را كه مختار فرستاده بود میان بستگان و شیعیان و اولاد مهاجرین و انصار تقسیم كرد [1] .



[1] بحار 336:45 و 385.